دیکشنری
داستان آبیدیک
ابتکار کردن
english
1
general
::
improvise, initiate, invent
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
اباحه تصرف
اباحه تملک
اباحه منافع به عوض
ابتدا
ابتدا کردن ـ ابتداء
ابتداء
ابتدایی
ابتذال
ابتر
ابتلا
ابتلاء
ابتهاج
ابتکار
ابتکار امنیت آمریکا
ابتکار داشتن
ابتکار کردن
ابتکاری
ابتیاع کردن
ابتیاع کردن ـ ابتیاع
ابد
ابدا
ابداع
ابداع احتمال
ابداع واژه
ابداع کردن
ابداع کردن ـ ابداع
ابداع کننده
ابدال کردن ـ ابدال
ابدالدهر
ابداکتور
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید